آمار مطالب

کل مطالب : 225
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 3

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 6
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 16
بازدید ماه : 562
بازدید سال : 2516
بازدید کلی : 23402

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کتابخانه مهدی موعود"عج"دیزی






<-Text2->
عنوان پاسخ بازدید توسط
نویسنده : ابراهیمی
تاریخ : چهار شنبه 25 تير 1393
نظرات

شب قدر است و دلم سرشار از عشق دیدار
شب قدر است شب عشق بازی با خدا
شب ربنا گفتن و پرواز تا خدا
التماس دعا...

تعداد بازدید از این مطلب: 437
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : ابراهیمی
تاریخ : دو شنبه 23 تير 1393
نظرات

واحد كودك و نوجوان انتشارات قدياني كه نامش كتاب‌هاي بنفشه است، «داستان‌هاي 5 دقيقه‌اي براي بچه‌ها» را منتشر كرده؛ كتابي با 22 داستان شيرين و خواندني.

يكي از آنها را كه اسمش «موش شهري و موش روستايي» است با هم بخوانيم. اگر خوشتان آمد، خواندن قصه‌هاي اين كتاب را به فرزندتان هديه كنيد.

موش نجيب و آبرومندي با آرامش در روستايي زندگي مي‌كرد. گنجه موادغذايي‌اش هميشه پر بود. زمستان‌ها خانه‌اش گرم بود و رختخواب راحتش، آستري از پشم همسايه‌اش، گوسفند، داشت. او از زندگي ساده‌اش كاملا راضي بود.

يك روز تصميم گرفت كه دوستش موش شهري را دعوت كند تا چند روزي مهمان او باشد.

موش شهري دعوت دوستش را پذيرفت، اما متاسفانه بايد بگويم وقتي گردوها و فندق‌ها و دانه‌ها را ديد، دماغش را مغرورانه بالا گرفت و اخم كرد. او فقط بهترين پنيرها، شكلات‌ها و كيك‌هاي خامه‌اي را مي‌خورد.

حتي حصير كف خانه موش روستايي، زير پنجه‌هاي ظريفش كه به فرش‌هاي نرم عادت داشتند، زبر و خاردار بود.

صبح روز بعد هم وقتي موش شهري از رختخوابش گله كرد و گفت: دم صبح هم پرنده‌ها صداهاي وحشتناكي توليد كردند؛ موش روستايي خجالت كشيد و رفت كه صبحانه‌اي عالي از جو و قارچ‌هاي تازه آماده كند.

اما باز هم موش شهري ايراد گرفت و گفت: اينجا خيلي خسته‌كننده است. تو بايد با من به شهر بيايي تا به تو نشان دهم كه چه زندگي خوبي آنجا دارم.

وقتي موش‌ها به شهر رسيدند، موش روستايي از سر و صدا و آلودگي و بوي بد و مردمي كه با سرعت اين طرف و آن طرف مي‌رفتند، بشدت ترسيده بود.

اما بالاخره وارد اتاق بزرگي شدند كه موش شهري در آن زندگي مي‌كرد. موش روستايي با ديدن زيبايي و عظمت اتاق و بشقاب‌هاي نقره‌اي و غذاهاي رنگارنگ و تكه‌هاي بزرگ پنير و سيني‌هاي پر از ميوه و كيك و ژله، مات و مبهوت شده بود كه ناگهان صداي خرخر وحشتناكي شنيد و چشمش به گربه‌اي غول‌پيكر و خشمگين افتاد.

موش‌ها وحشت‌زده فرار كردند. موش شهري، ترسان گفت: فراموش كرده بودم در مورد آن گربه به تو بگويم.

موش روستايي فرياد زد: اما من دارم به خانه‌ام در روستا برمي‌گردم. جايي كه حداقل مي‌توانم گردو و فندق و دانه‌هاي ساده‌ام را در امنيت بخورم.

بعد با گام‌هاي كوتاه و سريع به سمت خانه‌اش دويد.

تعداد بازدید از این مطلب: 315
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : ابراهیمی
تاریخ : دو شنبه 23 تير 1393
نظرات

صحبت ِ [مـصونیـت] و [محــدودیت] 

بِماند برای حـداقلی ها...

چــادر؛ [مَـحبـوبیــت] است ♥ 

آغـوش ِ مهـربـانی ِخـُـداستـــــ...

تعداد بازدید از این مطلب: 365
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : ابراهیمی
تاریخ : دو شنبه 23 تير 1393
نظرات

ببین دقایق آخر گل خوردن چه مزه ای داره.....؟؟؟!!!

دیگه شماها باشید به ایران گل نزنید....دعای مردم ایران می گیره...میشه این نتیجه اش...

تعداد بازدید از این مطلب: 360
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : ابراهیمی
تاریخ : دو شنبه 16 تير 1393
نظرات

آیت الله محمد تقی بهجت( رحمة الله علیه) :

در حدیث قدسی آمده است: «الصَّوْمُ لی وَ أَنَا أَجْزی بِهِ؛ روزه برای من است، و من خود پاداش آن را می‌دهم» یعنی خداوند متعال ثواب آن را بدون واسطه می‌دهد، علاوه بر ثواب‌هایی که در کتاب و سنت ذکر شده است: «فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّآ أُخْفِی لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْینٍ؛ پس هیچ‌کس نمی‌داند که چه چشم‌روشنی‌هایی برای آنان مخفی شده است». 
در محضر بهجت، ج1، ص225

تعداد بازدید از این مطلب: 306
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : ابراهیمی
تاریخ : دو شنبه 16 تير 1393
نظرات

به نام الله...

به یاد خدا باشید

باید دل مشغول یاد خدا باشد و دست مشغول کار دنیا.
برخلاف کسانی که ظاهرشان مشغول نماز و عبادت است و فکر و دلشان مشغول یاد دنیا.
هیچ چیز مثل یاد خدا و خوبان خدا دل را آرام نمی کند. 

مرحوم دولابی

تعداد بازدید از این مطلب: 323
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : ابراهیمی
تاریخ : یک شنبه 8 تير 1393
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 367
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : ابراهیمی
تاریخ : یک شنبه 8 تير 1393
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 381
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : ابراهیمی
تاریخ : یک شنبه 8 تير 1393
نظرات

رمضان اسمی از اسماء الهی می باشد و نباید آن را به تنهایی ذکر کرد مثلا ً بگوییم رمضان آمد یا رفت، بلکه باید گفت ماه رمضان آمد، یعنی ماه را باید به اسم اضافه نمود. در این زمینه هشام بن سالم از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) نقل روایت می نماید و می گوید: ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابی جعفر امام باقر (علیه السلام) بودیم، پس سخن از رمضان به میان آوردیم. امام علیه السلام فرمود: نگویید این است رمضان و نگویید رمضان رفت و یا آمد، زیرا رمضان نامی از اسماء الله است که نمی رود و نمی آید که شی ء زائل و نابود شدنی می رود و می آید، بلکه بگویید ماه رمضان، پس ماه را اضافه کنید در تلفظ به اسم، که اسم، اسم الله می باشد، و ماه رمضان ماهی است که قرآن در او نازل شده است و خداوند آن را «مثل» و «عید» قرار داده است همچنانکه پروردگار بزرگ، عیسی بن مریم (سلام الله علیه) را برای بنی اسرائیل مثل قرار داده است، و از حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام) روایت شده که حضرت فرمود: شما به راستی نمی دانید که رمضان چیست (و چه فضائلی در او نهفته است!)

تعداد بازدید از این مطلب: 355
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : ابراهیمی
تاریخ : پنج شنبه 5 تير 1393
نظرات

فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً (مائده- 48) در نيكيها بر يكديگر سبقت جوييد، بازگشت همه شما به سوي خداست.

 

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 516
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : ابراهیمی
تاریخ : پنج شنبه 5 تير 1393
نظرات

معرفی طرح:
طرح »ايستگاه مطالعه « يكى از برنامه هاى نهاد كتابخانه هاي عمومي كشور براى عمومى نمودن و ارتقاى سرانه مطالعه مفيد در راستاى تحقق رهنمودهاى مقام معظم رهبرى است. هر فرد مي تواند با مراجعه به اين ايستگاه، كتاب مورد علاقه خود را انتخاب و در محل ايستگاه و يا هر محل ديگرى مطالعه كرده و حداكثر پس از پانزده روز به همين ايستگاه يا هر يك از ايستگاههاي مطالعه در سراسر كشور و يا به يكى از كتابخانه هاى عمومى تحت پوشش نهاد كتابخانه هاى عمومى باز گرداند. در قسمت پايين هر ايستگاه مطالعه، محلى براى بازگرداندن كتابهاى مطالعه شده تعبيه شده است .انتظار مجريان طرح از مردم فهيم و فرهنگمدار ايران اسلامى، دقت در حفظ و نگهدارى و تحويل به موقع كتاب است. چنانچه علاقه مند به نگهدارى كتابها براى خود باشيد مي توانيد بابت هر جلد كتاب مبلغ دو هزار تومان به حساب 123 به نام موسسه انتشارات كتاب نشر نزد بانك تجارت و ملى در كليه شعب كشور و يا به شماره كارت ملى 6037991199516588 به نام موسسه انتشارات كتاب نشر واريز نماييد.

تعداد بازدید از این مطلب: 369
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : ابراهیمی
تاریخ : پنج شنبه 5 تير 1393
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 716
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : ابراهیمی
تاریخ : پنج شنبه 5 تير 1393
نظرات

خلاصه  روي ماه خداوند را ببوس از مصطفي مستور در پي كشف معناي هستي


خلاصه: يونس- شخصيت اصلي- دانشجوي دكتري فلسفه است. او مي خواهد رساله اش را كه درباره «تحليل جامعه شناسي عوامل خودكشي دكتر محسن پارسا» است، به پايان برساند تا هم شرط پدر نامزدش- سايه- را، كه براي ازدواج آنها گذاشته است، به انجام برساند و هم به آخرين مرحله درسش پايان دهد. سايه، دانشجوي كارشناسي ارشد الهيات است و اعتقاد و باوري محكم دارد. يونس نه سال پيش ديدگاه مذهبي ديگري داشت و علت انتخاب رشته فلسفه او فقط به دليل دفاع فلسفي از حريم دين بوده است. همچنين انتخاب يونس براي نامزدي از جانب سايه مبتني بر همين امر بوده است. اما حالاديدگاه مذهبي يونس عوض شده است. چنانكه خودش مي گويد: من امروزم با من ديروزم، فرق كرده. مهرداد دوست يونس بعد از 9 سال از آمريكا مي آيد. او در آمريكا با پن فرندش ازدواج كرده است و داراي دختري چهار ساله مي باشد. جوليا همسرش دو سال پيش سرطان گرفته و حالامراحل بد بيماري را مي گذراند و پزشكان گفته اند كه اميدي به زندگي او نيست.
    براي يونس گاهي اين سؤال به وجود آمده بود كه: (آيا خدايي هست؟) ولي خيلي خود را درگير آن نكرده بود. تا اينكه مهرداد مي گويد همسرش جوليا هم سؤال هاي ريز و درشتي در اين زمينه دارد. مثلاجوليا مرتب مي گويد: چرا درست بيست و پنج سال پيش دنيا آمده؟ و... يونس كه احساس مي كند در اين مورد با جوليا هم عقيده است، حالاديگر بيشتر به سؤالش، فكر مي كند. علت ديگر توجه يونس به اين سؤال، موضوع رساله اش است كه آن هم به سؤال ارتباط پيدا مي كند و در اين رابطه يونس يك فهرست نوزده نفره از دانشجويان دكتر پارسا را تهيه مي كند و با هفده نفر آن ها صحبت مي كند. همه نظرشان اين است كه دكتر پارسا جلسه آخر غمگين بود ولي اين ترم نسبت به بقيه ترم ها مهربانتر بوده است. دو نفر باقي مانده از اين ليست يكي شهره بنيادي است كه در اصفهان درس مي خواند و ديگري مهتاب كرانه است. سايه به خاطر تزلزل اعتقادي يونس، دچار ناراحتي مي شود و موضوع را با عليرضا دوست مشتركشان در ميان مي گذارد. عليرضا سعي مي كند يونس را از شك و ترديد بيرون آورد.يونس به تمام مصائب و بيماري ها و مشكلاتي را كه ديده و شنيده و مي شناسد، اشاره مي كند و مي گويد اگر خدا باشد اين ظلم است كه مردم آنقدر در عذاب باشند. اين سؤال را قبلااز مهرداد هم كه تقريبا با او هم عقيده است، كرده بود و مهرداد نه براي سؤال هاي جوليا و نه يونس، هيچكدام نتوانسته بود جوابي پيدا كند. سايه به خاطر همين تضاد بين اعتقادات خود و همسرش، از او كناره گيري مي كند.
    يونس به سراغ شهره بنيادي در اصفهان مي رود و از طريق او مي فهمد كه دكتر پارسا عاشق مهتاب بوده و شماره مهتاب كرانه را از او مي گيرد. وقتي در تهران با مهتاب تماس مي گيرد مي فهمد كه مهتاب قبلاهم به او زنگ زده و در مورد پارسا با او حرف زده است. ولي آن وقت يونس او را نشناخته بود. مهتاب جريان عشقي دكتر پارسا و خودش را براي يونس تعريف مي كند و علت خودكشي دكتر پارسا را عدم هضم چيزهايي مي داند كه با ابزار علمي قابل اندازه گيري و درك نيستند و اينكه فرمول ها و محاسبات دكتر پارسا، نيمه كاره مانده يا به خطا رفته اند و معماها بيشتر شدند. صحبت هاي راننده و مرگ منصور دوست عليرضا، از جريانات ديگر داستان هستند.

تعداد بازدید از این مطلب: 438
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : ابراهیمی
تاریخ : پنج شنبه 5 تير 1393
نظرات

مهربانم!عالم از توست

غریبانه چرا می گردی 

تعداد بازدید از این مطلب: 602
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : ابراهیمی
تاریخ : پنج شنبه 5 تير 1393
نظرات

شبكه كتابخوانان حرفه اي كشور با هدف ارتقاء مطالعه مفيد از آبان ماه سال گذشته فعاليت خود را شروع كرده است. اين شبكه، اولين شبكه كتابخواني در سطح كشور است.

به طور میانگین هر 15 روز یکبار در مسابقه های کتابخوانی شرکت نمائید. کتاب های مورد علاقه خود را به دیگران معرفی و در مورد آن بحث و گفتگو کنید.در مورد آنچه که خوانده اید یا می خواهید بخوانید با دیگران مشورت و تبادل نظر کنید. از کتاب های برتر و پرمخاطب اطلاع پیدا کنید.از بانک کتاب با بیش از 500 هزار عنوان استفاده نمائید.اطلاعات و اخبار کتاب و کتاب خوانی را کسب کنید. مسابقه ها به دو دسته کتابخوانی و چکیده نویسی تقسیم می شوندکه از طریق سایت و ارسال ایمیل اطلاع رسانی می گردند. ( برای دریافت فرم مسابقات به کتابخانه های عمومی مراجعه نمایید.)

در اين راستا كتابداران كليه كتابخانه هاي عمومي در سراسر کشور آماده ارائه راهنمايي و مشاوره به عموم مردم هستند. مردم مي توانند با مراجعه به نزديكترين كتابخانه عمومي محل خود راهنمايي هاي لازم را از كتابدار بخواهند.

هم اکنون عضو شبکه کتابخوانان حرفه ای ایران شویم . از کلیه اعضا محترم کتابخانه عمومی  دعوت می کنیم که در این سایت عضو شده و از امکانات این سایت استفاده نمایند

تعداد بازدید از این مطلب: 394
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : ابراهیمی
تاریخ : پنج شنبه 5 تير 1393
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 622
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : ابراهیمی
تاریخ : پنج شنبه 5 تير 1393
نظرات

یک هفته گذشت آخرین پنج شنبه ماه شعبان سر رسید 
رفقا با همدیگه رفتن برا مناجات شعبانیه
خداوندا! با مهلت و میدانی که به نفس داده ام، بر خویش ستم کرده ام، پس اگر مرا نیامرزی، پس وای بر من.
خدایا! همواره در طول زندگی، از لطف و احسانت برخوردار بوده ام، پس از مرگ هم، لطف خویش از من دریغ مدار.
خدایا! چگونه مایوس باشم از اینکه پس از مرگ هم نگاه لطف و احسان تو بر من خواهد بود، در حالی که در طول حیاتم، با من جز احسان و نیکی نکرده ای.
خدایا! کار مرا آنگونه به سامان برسان که تو سزاوار آنی (نه آن سان که من در خور آنم).
خدایا! با بزرگواریت، به من عنایت کن، بر گناهکاری که در لجه جهل خویش فرو رفته است.
خدایا!
نمیدونید چه صفایی داشت موقعی که نام حسین تو فضای مجلس پیچید و خود به خود اشکها جاری شد
توصیه به تمامی دوستان آخرین پنج شنبه این ماه رو از دست ندید.
خدایا بحق فرزند زهرا(س) دل تمامی دوستان ما را آرام و شاد گردان.
((الـــــــــهی آمـــیــــــن))

تعداد بازدید از این مطلب: 407
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : ابراهیمی
تاریخ : پنج شنبه 5 تير 1393
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 398
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : ابراهیمی
تاریخ : پنج شنبه 5 تير 1393
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 800
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : ابراهیمی
تاریخ : پنج شنبه 5 تير 1393
نظرات
درباره  شهر دیزیچه

اجتماع مردم در نقطه ای از استان اصفهان در تاریخ 1372/9/4 خبر از ولادت شهری جدید در عرصه ی تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران می داد. شهری که حاصل اتفاق و همدلی ، مردم دیزیچه ، وینیچه ، قلعه میرزمان ، نکوآباد و حسن آباد دست به دست هم داده بودند تا با مشارکت یکدیگر عمران و آبادانی بیشتری را نصیب سرزمین خود نموده و در راه توسعه گام بردارند و این گونه بود که شهر دیزیچه با تأسیس شهرداری در آن رسمیت یافت . این شهر که دومین شهر شهرستان مبارکه محسوب می گردد با وسعت 36 کیلومتر مربع و قریب به 20 هزار نفر جمعیت در 31 درجه و 4 دقیقه ای عرض شمالی و 52 درجه و 48 دقیقه ای طول شرقی در ارتفاع 2035 متری از سطح آزاد آب دریاها در حد فاصل 5 کیلومتری شمال شهر مبارکه (مرکز شهرستان) ، 35 کیلومتری جنوب غربی شهر اصفهان (مرکز استان) و 10 کیلومتری شرق زرین شهر (مرکز شهرستان لنجان) و درحاشیه ی رود خانه ی زاینده رود واقع شده است.
این شهر در عین بهره مندی از ساحل سر سبز و دل انگیز رود عظیم و همیشه زنده زاینده رود (که لطف و صفای خاصی را به این شهر بخشیده است) از مجاورت با کارخانه ها و صنایع سبک و سنگین استان از جمله ذوب آهن اصفهان و مجتمع فولاد مبارکه گریزی نداشته است ؛ مضافاً بر اینکه کارخانه ی سیمان سپاهان به نوعی در دل شهر جای گرفته و علاوه بر آن عبور دو خط راه آهن از حاشیه و مرکز شهر (که همچون کمربندی گردا گرد شهر را احاطه کرده است)مختصات ویژه ای را برای این شهر رقم زده است . شهر دیزیچه با بهرمندی از قدمتی دیرینه از فرهنگ و ادب و به پاس داشت صالحینی چون امامزاده سلیمان (ع) ، امامزاده محمد(ع) محله نکوآباد،سید تقی(ع) (پیرحاجات) ، امامزاده محمد(ع) محله ی دیزیچه و ... جلوه های آیین و ادب را در این شهر متجلّی سازند. حضور چشمگیر مردم در امور اجتماعی ، دلیل دیگری بر پیوستگی و همبستگی ایشان در تعیین سرنوشت و آینده ی خود ، و شهرشان بوده است . نمود این حضور را می توان در صحنه های انقلاب شکوهمند اسلامی ، جنگ تحمیلی ، عمران و آبادانی و حضور در انتخابات متعدد و از جمله انتخابات شورای اسلامی شهر به عینه مشاهده نمود.
به لحاظ تاریخی علاوه بر مقبره و آرامگاه امامزادگان و صالحین فوق الذکر وجود اماکن تاریخی همچون: غار قلعه بزی (قلعه خان لنجان)،  قلعه ی اکبر آباد،  قلعه ی حسن آباد ، مقبره ی چهل دختران و همچنین دسترسی به آب فراوان در مزارع و بیشه زارهای انبوه و ساحل سرسبز زاینده رود همگی مؤید پیشینه ی پر قدمت این نقطه از استان بوده و دلیلی بر حضور ماندگار در تاریخ کشور می باشد. با عنایت به موقعیت خاص مکانی (بهره مندی از زمین های حاصل خیز و مرغوب و نیز مجاورت با صنایع اطراف خصوصاٌ کارخانه سیمان سپاهان)  اقتصاد مردم این شهر در درجه ی اول به کشاورزی و فعالیت های جنبی و سپس اشتغال در بخش صنعت (خصوصاٌ حمل و نقل بویژه حمل سیمان) وابسته است.

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 728
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


کتابخانه عمومی مهدی موعود"عج"دیزیچه آدرس:مبارکه-دیزیچه-جنب مسجد جامع شماره تماس:52454686 مسئول:خانم ابراهیمی کتابدار:خانم بهرامی

<-RegFastForm->
>